ادراکات اعتباری به مثابۀ فلسفۀ فرهنگ

اندیشه اروپایی در سده هجدهم و بعد از آن به شکل خاصی از قلمروی زندگی انسان می نگرد و ذهن ها را به مفهوم فرهنگ سوق می دهد. متفکرانی همچون هردر و ماکس شلر، در طرح مسائل انسان شناسی به این نتیجه رسیدند که برای بررسی ژرف فرهنگ و مسائل مرتبط با آن باید به سرچشمه های آن رجوع کرد و صورت های بسیط فرهنگ را مورد توجه قرار داد. این مباحث زمینه های لازم را برای ظهور و بروز فلسفه فرهنگ به وجود آورد. در تفکر اسلامی بی تردید علامه طباطبایی(ره) یگانه متفکری است که پس از تنفس در عالم معاصر و احساس نیاز به تدوین نظریه یی برای توضیح تکثر فرهنگ ها و تمدن ها، به این موضوع پرداخت. وی نقطه شروع تفکر را تامل در انسان طبیعی و قوا و جهازات او و نحوه پیدایش ادراکات اعتباری قرار داده است و معتقد است که شروع از ادراکات اعتباری، شروع از انسان در حالت صورت نیافته و بسیط است. از این رو نظریه اعتباریات علامه را می توان مبنای محکمی برای پاسخ به پرسش های مطرح در حوزه فلسفه فرهنگ دانست. علامه طباطبایی(ره) در مقاله پنجم و ششم اصول فلسفه و روش رئالیسم بعد از بحث درباره پیدایش کثرت در ادراکات، قلمرو ادراکات اعتباری را مورد توجه قرار می دهد. علامه به طور کلی دو قلمرو را به رسمیت می شناسد، یکی «قلمرو حقایق» که انسان و ادراک و عمل آدمی در آن دخلی ندارد و دیگری «قلمرو اعتباریات» که تابع اقلیم، محیط تربیت و چیزهایی از این دست است. تفکیک این دو قلمرو مانند تفکیک دو قلمرو طبیعت و فرهنگ است که در اندیشه کسانی که وارد موضوع فلسفه فرهنگ شده اند حایز اهمیت است. در ادامه بحث علامه تاکید می کند که با وجود افتادگی آدمی در عالم احساسات و اندیشه ها و پندارها، طبیعت و سازمان طبیعی هم کار خود را می کند: یعنی همواره انسان میانه دو وجه طبیعی و فرهنگی خود سیر می کند. انسان بنا به وجه طبیعی، موجودی طبیعی با ساختاری از پیش تعیین شده است که نیازهای بسیاری دارد و برای رفع نیازها و برای حفظ و دوام خود، باید بکوشد: اما بنا به وجه فرهنگی اش، با تولد یافتن، به ناگزبر از محیط و فضا و تربیت رنگ می گیرد و خصوصیات احساسی و ادراکی و رفتاری خاصی می یابد. این وجه، با تربیت در فرهنگی خاص آغاز می شود. علامه معتقد است که انسان طبیعتی دارد و به اقتضای آن، خواص و آثاری از او بروز می کند. بین طبیعت انسانی و آثار و خواص طبیعی، ادراکات و افکاری وساطت می کند. در واقع این ادراکات همان اعتباریات است که طبیعت خواست خود را با آنها محقق می سازد. وی بر این باور است که انسان در طول زمان همواره بین خود و افعال و حرکات خود، ادراکات و علومی را واسطه قرار داده است و انسان بدون این وساطت اعتباریات قادر به رفع نیازهای خود نیست. از منظر علامه انسان به هیچ عملی روی نمی آورد، مگر بعد از اذعان به امری اعتباری: چراکه اگر چیزی در خارج متحقق و وجود داشته باشد، هیچگاه باعث حرکت و فعالیت انسان نمی شود. این تقریر موید این است که هر عمل ارادی انسان مبتنی بر فرهنگ است و در واقع باید فرهنگ که حاصل نسبت انسان با طبیعت است، پدید اید تا در مرحله بعد منشا فعلی شود: به عبارت دیگر از انسان بدون فرهنگ فعلی سر نمی زند. بحث ادراکات اعتباری در کتاب اصول فلسفه و رئالیسم در ذیل مباحث شناخت شناسی مطرح شده است: اما این نظریه در تمامی بحث های علامه طباطبایی(ره) تاثیری کلی گذاشته است. علامه رساله مختصری با عنوان رساله الولایه نوشته که در ابتدای آن موجودات را به دو قسم حقیقی و اعتباری تقسیم می کند. موجودات حقیقی موجوداتی نفس الامری و واقع در خارج اند و تعقل در وجود آنها دخلی ندارد. اما موجودات اعتباری به حسب تعقل ما وجود دارند. نکته درخور توجه در این رساله آن است که ایشان به صراحت تمدن را اسباب پیدایش ادراکات اعتباری می داند و معتقد است که احتیاجات اولیه انسان به اجتماع و تمدن او را به اعتباریات ملزم کرده است. این برداشت به نحوی موید بر مباحثی است که علامه در مقاله ششم اصول فلسفه و رئالیسم آورده است. دکتر علی اصغر مصلح در کتاب «ادراکات اعتباری علامه طباطبایی(ره) و فلسفه فرهنگ» با تاکید بر این موضوع که اهمیت نظریه اعتباریات علامه، بردن بحث به منطقه یی است که کف تفکر است و با این مبنا می توان با هر متفکر دگراندیشی وارد گفت وگو شد مدعی است که آغاز بحث از اعتباریات، در واقع آغاز کردن از کف انسان، یعنی از جایی است که از صرف وجود طبیعی فرا می رود و فرهنگ آغاز می شود. وی بر این باور است که علامه در کتاب اصول فلسفه از موضع فیلسوف وارد بحث اعتباریات شده است و در آن موضع، به مبنای میان فرهنگی بسیار نزدیک است، ولی در رساله الولایه از موضع درون فرهنگی، همان مبنای اعتباریات را به کار می گیرد تا موضوعی را در حوزه اعتقادات و باورهای خویش شرح دهد: یعنی علامه ابتدا موضع و مبنایی فلسفی وجودی فراهم کرده است که کثرت را کاملاتوضیح می دهد و بعد، از همین موضع و مبنا برای توضیح موضوعی در فرهنگ خویش استفاده کرده است. «ادراکات اعتباری علامه طباطبایی(ره) و فلسفه فرهنگ» عنوان کتابی است به قلم دکتر علی اصغر مصلح که در سال ۱۳۹۲ از سوی انتشارات روزگار نو منتشر شده است.

منبع: روزنامه اعتماد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.