آیندۀ تفاوت‌های انسانی

آینده و آینده‌پژوهی یکی از مسائل مهم امروزی است و کرسی‌های روزافزون دانشگاهی در سراسر جهان گواهی بر همین مدعاست. دکتر علی‌اصغر مصلح، عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی، یکی از اندیشمندانی است که مطالعات خود را در سال‌های اخیر بر «فلسفه‌ فرهنگ» و از جمله «آینده فرهنگ» متمرکز کرده است. او روز بیستم ماه جاری در تالار استاد مطهری دانشگاه علامه طباطبایی حاصل برخی از پژوهش‌های خود را مطرح کرد و استادان دکتر نعمت‌الله فاضلی، انسان‌شناس و دکتر احمدعلی حیدری، استاد فلسفه به نقد آرای او پرداختند. مدیریت این نشست را دکتر رضا سلیمان حشمت برعهده داشت.

در فرهنگ اسلامی «تکثر» محترم شمرده می‌شد
در آغاز این نشست دکتر رضا سلیمان‌حشمت که مدیریت این نشست را عهده‌دار بود، به بررسی اجمالی مسأله‌ «تفاوت‌های انسانی در طول تاریخ» پرداخت. او با اشاره به دیدگاه یونانیان که خود را در مقابل بربرها شریف و آنها را گنگ می‌پنداشتند، گفت که در دوره‌ هلنیستیک و رومی برای نخستین بار، تاریخ‌نگاری به اقوام دیگر نیز توجه کرد و همین مسأله در دوران اسلامی نیز ادامه یافت. در فرهنگ اسلامی تکثر محترم شمرده می‌شد و نمونه‌های آن را می‌توان در معاهده و معامله با مشرکان بازیافت که پیش از آن کمتر سابقه داشته است. همچنین در اسلام اختلاف زبان از آیات خدا تلقی شده است. سلیمان‌حشمت در انتها تمایل عمده به یکسان‌سازی را در عصر روشنگری مورد توجه قرار داد؛ هر چند به دیدگاه کثرت‌گرایانه‌ رمانتیک‌ها نیز در این عصر اشاره کرد.
با «تفاوت» هویت شکل می‌گیرد
پس از او، دکترعلی اصغر مصلح به عنوان نظریه‌پرداز این نشست، رشته‌ کلام را در دست گرفت و اذعان کرد که به رغم نام پرطمطراق کرسی نظریه‌پردازی، این امر از طریق کرسی و سخنرانی میسر نمی‌شود. او سخنان خود را تنها بابی برای گفت‌وگو دانست نه طرح یک نظریه.
مصلح پس از این اشاره‌ کوتاه، به ایضاح مفردات موضوع «آینده‌ تفاوت‌های انسانی» پرداخت: «نخست «آینده» که مهم‌ترین مسأله‌ انسان معاصر است و از این رو آینده‌پژوهی در انواع رشته‌ها در دانشگاه‌های مختلف تأسیس شده است، چرا که شتاب تغییرات در عصر ما زیاد است و از این رو «پیش‌بینی آینده» اهمیت فراوان پیدا کرده است. ما امروز همه موبایل داریم و هر لحظه منتظر پیام هستیم. همه صندوق‌پست الکترونیک داریم و اسنادمان را در فضاهای دیجیتال ذخیره می‌کنیم. چیزهایی که تا ده سال پیش تصوری از آن به شکل عمومی وجود نداشت. در جهانی زندگی می‌کنیم که به تغییر عادت کرده‌ایم و حتی دیگر از تغییرات شگفت‌زده نمی‌شویم. دوم «تفاوت»، که عنوانی عام برای عناوین جزئی بسیاری چون تعارض و جنگ و اختلاف است. اما نکته‌ مهم این است که «هویت» نیز با «تفاوت» آغاز می‌شود. از این رو «هویت» نزدیک‌ترین خویشاوند «تفاوت» به شمار می‌آید.»
مصلح تأکید دارد که در طول تاریخ «تفاوت‌های طبیعی» سرنوشت انسان‌ها را تعیین می‌کرده است، اما مسأله‌ مهم در روزگار ما «تفاوت‌های انسانی» است، چرا که انسان در عصر مدرن بر تفاوت‌های طبیعی چیره شده و امروز اندک‌اندک تفاوت‌های انسانی را نیز از میان می‌برد. به عقیده‌ او در طول تاریخ هیچگاه افراد بشر تا این اندازه به هم نزدیک نشده‌اند به طوری که امروز ما در آستانه‌ تحولات انسانی هستیم.
او تعبیر هایدگر را به کار گرفت که «زمان، زمان دازاین/ انسان» است و توجه داد که زمان انسانی است و زمان با انسان معنی می‌یابد. انسان تعیین می‌کند زمان چه زمانی است و آینده چه آینده‌ای است و به تعبیر شمس تبریزی «ایام مبارک به تواند؛ مبارک‌تویی».
پس از این توضیح، مصلح آینده‌ تفاوت‌های انسانی را در سه سطح مورد بحث قرار داد: در سطح نخست که «تصور از خویشتن» است. او با اشاره به این نکته که ما همواره با تصوری از خود زندگی می‌کنیم و انسان بی‌خویشتن اصلاً کاری نخواهد کرد ادعا کرد که «تصور از تفاوت» و «تصور از هویت» در عصر ما دگرگون شده است، همچنان که در طول تاریخ نیز این تصور در حال تغییر بوده است.
از نگاه او خویشتن در دوران پیشامدرن صورت دیگری داشته است. در مراحل اولیه، انسان و تصور انسان از خویشتن چیره‌ طبیعت بوده است و تفاوت‌ها عمدتاً بر مبنای طبیعت و اقلیم شکل می‌گرفته است و در نتیجه احساس هویت تابع طبیعت بوده است. اما با گذشت زمان و درک «دیگری»، این گونه تصورات تغییر کرده است. در آغاز دوران مدرن در قرن هجدهم بحث مهم همواره، انسانیت بوده است و انسانیت به معنای امروز، در متن زندگی، سابقه چندانی ندارد. پرسش از انسانیت، پرسش جدیدی است که در فرهنگ مدرن شکل گرفته است.
دومین سطحی که مصلح به آن پرداخت سطح تفاوت در مناسبات اجتماعی، فرهنگی و سیاسی بود. او این واقعیت را که امروزه ما می‌توانیم تمام ساختارهای سیاسی-اجتماعی در جهان را با تعابیر غربی مانند دموکراسی، پارلمان، دیکتاتوری و مانند آن توصیف کنیم، دلیلی بر از میان رفتن این گونه تفاوت‌ها دانست؛ چیزی که به زعم او تا پیش از این مسبوق به سابقه نبوده است.
در نظر مصلح پس از تجربه‌ جنگ‌های جهانی و بویژه جنگ جهانی دوم همگان به این نتیجه رسیدند که سرنوشت همه‌ انسان‌ها به هم گره خورده است و در نتیجه با غلبه‌ مناسبات سیاسی و اجتماعی جدید قدم دیگری در نزدیک‌شدن برداشته شد. در عصر جدید عموم بشریت به این نتیجه رسیده‌اند که ما نوع یگانه‌ای هستیم که به اقتضای شرایط زیستی مختلف، متفاوت شده‌ایم. بر خلاف دوران متقدم که هر فرهنگ، اصل را در خود قرار می‌داد و دیگران را بر اساس خویش، تعریف و توصیف می‌کرد؛ در جهان جدید در مواجهه با «دیگری»، اصل بر تکثر قرار گرفته است.
سومین سطح مورد اشاره‌ مصلح، بحث تفاوت در علوم و تکنیک بود. او مدعی شد که با تبدیل علم به تکنیک، ما در آستانه‌ زمانی هستیم که «تفاوت علمی» تغییر می‌یابد. علم در دوران مدرن، به تعبیر بیکن «قدرت» است. باید توجه داشت که تحولات تاریخی تنها حاصل تفکر نیست. ویندلباند، متفکر آغاز قرن بیستم، می‌نویسد تمام تحولات دوران مدرن با سه اختراع آغاز شد: باروت، قطب‌نما و چاپ. جهان مدرن حاصل تحول در سطوح مختلف است. علم جدید در فرهنگ جدید به منظور تسخیر طبیعت است و این درست بر خلاف دوران پیشین است که اصل را طبیعت و قوانین طبیعت می‌دانستند و وظیفه‌ علم کشف این قوانین بود. علم مدرن نقطه‌ ثابتی را قبول نمی‌کند و در قالب تکنیک به کشف قانون طبیعت نمی‌پردازد، بلکه پایه را خود انسان قرار می‌دهد و طبیعت را تغییر می‌دهد.
در ادامه مصلح با اشاره به تحولات علم ژنتیک و شبیه‌سازی، نکته‌ مهم را تغییر در ذات انسان توسط تکنیک برشمرد. دستکاری در خلقت، ما را به دوران کاملاً تازه‌ای وارد می‌کند. در این دوران پرسش از اینکه «تکنیک در دست کیست؟» پاسخی ندارد. در گذشته انسان‌ها هر چه را که «بودند» خود می‌پنداشتند اما امروز گویی که خود انسان می‌خواهد تعیین کند که چگونه باشد. امروزه تغییر، ذات انسان را نشانه گرفته ‌‌است و در نتیجه به تصور دیگری از «تفاوت» می‌رسیم. امروز این امر متصور است که در آینده‌ای نزدیک انسان‌هایی در کنار ما باشند که برخی اندام‌های آنها مصنوعی باشد و طبق محاسبه و تصمیم، آن گونه هویت و شخصیت دارند. در صورتی که انسان‌هایی که تاکنون تجربه کرده‌ایم خودآیین بوده‌اند و خصوصیات و داشته‌های آنان طبیعی است و بر همان اساس احساس هویت کرده‌اند.
در انتهای این بخش از نشست، مصلح، ما را در آستانه‌ عصری دانست که در مورد اینکه شباهت داشته باشیم یا تفاوت با پاسخ‌هایی متفاوت رو‌به‌رو هستیم. او اذعان کرد زندگی در دورانی که ‌تفاوت‌ها زایل شده باشد، بسیار ملال‌آور است و بنیادگرایی و هویت‌اندیشی مفرِط را واکنش‌هایی به این تفاوت‌زدایی پرشتاب خواند.
عصر ما، عصر تکثر تفاوت‌ها و شباهت‌ها است
پس از سخنرانی مصلح، منتقدان به بررسی آرای او پرداختند. ابتدا دکتر نعمت الله فاضلی با صورت‌بندی صحبت‌های مصلح، گفت در جهان اندیشه کسی را نمی‌شناسد که ادعایی مشابه با آقای مصلح داشته باشد. همچنین ارائه‌ نکردن تعریف مشخص از تفاوت و شباهت و مفروض این مفاهیم را خلأیی در آرای مصلح دانست. اما اصلی‌ترین نقد از نظر او این بود که ما نه در عصر «شباهت‌ها» که در عصر «تکثر تفاوت‌ها» و «تکثر شباهت‌ها» هستیم. درست است که برخی از تفاوت‌ها از میان رفته‌اند اما در عوض برخی دیگر شکل گرفته‌اند. در واقع شباهت‌ها و تفاوت‌هایی جدید شکل گرفته است و چگونگی این تفاوت و شباهت تغییر کرده است.
به نظر فاضلی ما در اثر تحولات جدید خودآگاهانه‌تر به جوانب بیشتری از زندگی خود پی می‌بریم و روز به روز بیشتر متوجه تفاوت‌های فردی می‌شویم. به طور مثال، اخیراً کشف شده است مانند انحصاری بودن اثر انگشت، تأثیر مواد غذایی و دارویی بر هر فرد متفاوت است.
فاضلی همچنین با اشاره به چهار فرافرایند (متاپروسس) که زندگی امروز ما را تحت تأثیر قرار می‌دهند (جهانی‌شدن، تجاری‌شدن، تکنولوژیک‌شدن و فردی‌شدن) ادعا کرد که فرافرایند «فردی‌شدن» گسترش روزافزون فردیت و سوژگی را به دنبال دارد و در نتیجه به بیشتر شدن تفاوت و تکثر می‌انجامد. چیزی که گسترش می‌یابد انواع «خود»هاست؛ مثل تفاوت‌های جنسی و نسلی و سنی. مفاهیمی مثل زنانگی و کودکی و جوانی و نوجوانی محصول دوران امروز است. در دوران پیشین انسان‌ها پس از طفولیت وارد بزرگسالی می‌شدند و باید وارد چرخه کار و اجتماع می‌شدند. اما امروز حقوق کودکان دنیای دیگری را ایجاد کرده است. تکنیک نیز دارد انبوهی از تفاوت‌ها را می‌آفریند. چنانچه آلات و امکانات جدید موسیقایی سبک‌هایی را پدید آورده که تا پیش از این هرگز وجود نداشت. در نظر فاضلی، به خاطر همین تکثرها و تفاوت‌های جدید است که می‌توانیم از مدرنیته‌های چندگانه و انواع مدرنیته صحبت کنیم.
‌ کوشش برای یکنواخت‌سازی،محکوم به شکست است
پس از او، دکتراحمد علی حیدری به فیلسوفان تفاوت: «دلوز» و «دریدا» اشاره کرد که هر دو به نوبه‌ خود متأثر از هایدگر هستند و در بحث‌های خود به مفهوم تمایز هستی‌شناختی رجوع دارند. این فیلسوفان تلاش‌های کانت و هگل برای یکسان‌سازی را مورد توجه قرار داده‌اند.
حیدری با اشاره به آثار دلوز و دریدا معتقد است که دستگاه معرفت‌شناختی کانت و همچنین عنصر خانواده در فلسفه‌ هگل سرانجام به حفره‌ها و مغاک‌هایی می‌رسند که به اصالت تفاوت منجر می‌شود. از این رو، هرگونه کوشش برای یکنواخت‌سازی ولو مستظهر به فناوری جدید محکوم به شکست است وگذار از شباهت‌های خفقان‌آور به سوی تفاوت‌های سازنده مستلزم جهد و جهاد از سوی ماست.
تفاوت‌های جزئی و فردی بیشتر شده است
پس از شنیدن نظرات منتقدان، دکتر مصلح یک بار دیگر کلام را در دست گرفت و به دفاع از آرای خود پرداخت. او معتقد بود که فاضلی در صورت‌بندی سخن او شتاب کرده‌ است و گفت که معتقد نیست عالم معاصر، صرفاً به سمت شباهت‌سازی پیش می‌رود. به لحاظ انسان‌شناسی فلسفی، انسان بدون تفاوت نمی‌تواند ادامه حیات دهد. درست است که فرهنگ مدرن با غلبه بر سایر فرهنگ‌ها بیش از همه دوران گذشته انسان‌ها را شبیه هم ساخته، اما در درون همین فرهنگ، گرایش غالب به سمت تفاوت است.
با توجه به این نکته، مصلح عمده صحبت‌های دکتر فاضلی و دکتر حیدری را در جهت و در تأیید سخن خود دانست و بحث را این‌گونه جمع‌بندی کرد که امروزه تفاوت‌های تاریخی و فرهنگی و تمدنی کم شده و به جای آن تفاوت‌های جزئی و فردی رخ نموده است. فرهنگ مدرن تفاوت‌های فرهنگی را به مرور در هر سه سطح مورد اشاره، کنار می‌زند. اما واقعیت آن است که انسان نمی‌تواند بدون تفاوت ادامه زندگی دهد.
پایان این نشست، نیز به پرسش و پاسخ دانشجویان اختصاص یافت.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.