گزارش سخنرانی «از ایدز تا کرونا؛ اپیدمی و نظریهٔ توطئه» از سلسله نشستهای «بحرانهای جهانی و رفتارهای متفاوت فرهنگها» که توسط دکتر رضا دهقانی در تاریخ سه شنبه ۶ خردادماه ۱۳۹۹ ساعت ۱۵ تا ۱۸ ایراد گردید بدین وسیله در اختیار علاقمندان قرار میگیرد:
از ایدز تا کرونا؛ اپیدمی و نظریه توطئه
۱٫ پیش از شروع بحث تذکر این نکته لازم است که کسانی با ظهور بحران کرونا فراموش شدند. ضرورت توجه به مسائل و مصائب پیشین با ظهور کرونا از بین نرفته است. در همین راستا به عنوان نمونه تذکر این مسأله لازم است که از سال ۲۰۱۴ تا کنون تنها در دریای میانه حدود ۱۹ هزار نفر کشته شدهاند. بسیاری از آوارگان اهل لیبی البته در صحراهای این کشور یا زیر شکنجه کشته شدهاند و حتی به دریای میانه هم نرسیدند. کشورهای اروپایی در این خصوص نه تنها هیچ کار مفیدی نمیکنند بلکه برای تقویت گارد ساحلی لیبی پول خرج میکنند.
۲٫ در دموکراسی غربی از اول هم همه یکی نبودند. وقتی به تلاشهای سیاست برای مهار کرونا نگاه میکنیم میبینیم که انگار همه انسانها به یک اندازه ارزش ندارند. این دموکراسی ادعایی از اول ظهور یعنی از زمان یونان هم، به خود وفادار نبود. در دموکراسی یونانی همه حق رأی و تصمیمگیری نداشتند. زنان، بردگان، بیگانگان و فقراء استثناء شده بودند. اینها همان کسانی هستند که بعدها تبدیل به «اقلیتها» در جوامع شدند.
۳٫ چند صد سال بعد که اروپا شروع به استعمار کرد؛ تصویر مردمان بیارزش- با ارزش قویتر شد. هنر و ادبیات غربی نیز در تقویت یک «ما»ی غربی در برابر «دیگری» شرقی یاریرسان بود. چنان چه ادوارد سعید نشان میدهد این ما غربی عاقل و مترقی است . دیگری در وضعیتی نیست که حتی بتواند به شکل منطقی فکر کند و لذا نمیتواند بر خودش کنترل داشته باشد و حکومت کند. استعمار غربی از این تصویر برای رفتار خشونتآمیز استعمار بخشهای بزرگی از آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین استفاده کرد.
۴٫ جودیت باتلر به کرات میگوید که از چشم غربی امروزی گروهها و مردم «دیگر» خواه در کشورهای دیگر یا اقلیتهای موجود در جامعه غربی حیات واقعی انسانی ندارند؛ یعنی حیات آنها شایسته «سوگواری» نیست. زندگیها اساساً دو دسته اند؛ زندگیهایی که فقدان آنها شایسته سوگواری است و زندگیهایی که فقدانشان شایسته سوگواری نیست یا کمتر شایسته اند. اولی همان اکثریت است که عموماً مرد سفید پوست دگرجنسخواه اروپایی است و دیگری کسی است که یکی از این ویژگیها را نداشته باشد. اوج این سیاست دگرجنسخواه در سیاست راستگرای افراطی تبلور دارد که آشکارا با شعارهای پوپولیستی سعی در تثبیت وضعیت موجود میکند.
۵٫ در موضوع کرونا غرب خیلی زود وارد عمل شد چرا که کرونا به جهت ویژگیهای بیولوژیکی و البته گسترش جهانیسازی سریعاً انسان غربی را در معرض تهدید قرار داد. کرونا نشان داد علیرغم تمامی ادعاهای موجود در کمبود منابع مالی برای حمایت از مردم دنیا؛ اما غرب توان هزینه کردن دارد. غرب میتواند تمامی مرزهای خود را ببندد و شهروندانش را به خانه بفرستد و پول خرج کند.
۶٫ اما سیاست راست پوپولیست و یا همان اکثریت اجتماعی در عین حال سعی میکند از شرایط موجود سوء استفاده نیز بکند. در واقع اپیدمی ابزاری برای سرکوب دیگری یا اقلیتهای موجود میشود. ابزار اکثریت برای این کار طرح تئوریهای توطئه است. تاریخ اپیدمی یا پاندمی همواره با نظریه توطئه و نتایج افراطی آن همراه بوده است. سازمان بهداشت جهانی و ادارات بهداشتی مدام نسبت به انتشار اخبار جعلی و شیوع آنها تذکر میدهند.
۷٫ سیاست راست یا اکثریت در جریان اپیدمی سریعاً اقدام به انتشار اخبار جعلی می کند. چرا؟ چون اقلیت ها در جوامع در فرآیندهای ادغام یا یکپارچگی (Integration) موفق بودهاند و اکنون فرصتی برای ضربه زدن ایجاد شده است. ادغام یا همگرایی ایجاد بستر برای بهرهمندی همه از امکانات است و به تعبیر پرفسور علاء الدین المفعلانی، جامعه شناس آلمانی سوری تبار، مجموعه فرآیندهای است که ممکن میسازد تا کسانی که روی زمین نشستهاند، بیایند و پشت میز بنشینند. اقلیت در حال ادغام هستند ولی اکثریت سنگاندازی میکند. پاندمی این فرصت را فراهم میکند. چگونه؟ با تئوری توطئه. به عنوان نمونه سیاست راست افراطی در اروپا سعی میکند نشان دهد که مهاجرین پناهنده که اکثراً مسلمان هستند عامل انتشار ویروس بوده اند. برخی حتی انتشار ویروس را یک سلاح اسلامی میدانند. در این راه از «شبه- پزشکی» نیز استفاده میکنند.
۸٫ ابزار تئوری توطئه در این راه ایجاد «اینفودمی» است. در واقع اینفودمی مرض عمومی فراگیر انتشار اخبار غلط است. سازمان بهداشت جهانی در جریان ظهور کرونا نسبت به ایجاد اینفودمی تذکر داده بود. در اینفودمی به دو موضوع پرداخته میشود: خاستگاه بیماری و عامل انتشار آن و فرض اساسی در اینفودمی این است که گروهی مخفی یا یک نهاد میخواهد یک کشور یا کل جهان را تحت کنترل خود در آورد.
۹٫ در جریان بحران کرونا نیز اطلاعات غلط زیادی منتشر شدهاند که برخی از آن ها از این قرارند:
-
- ریشه ویروس کرونا آزمایشگاهی نظامی در چین یا آمریکاست.
- آلبانیاییها از حیث ژنتیکی به گونهای هستند که در برابر کرونا ایمناند.
- دانا اشلی، فعال اینترنتی در یوتیوب، در یک ویدئو گفت که ویروس از طریق دکل مخابراتی در ووهان چین منتشر شده است. از اینجا بود که نظریه توطئه دیجیتالیزه هم شد.
- توصیف ویروس کرونا به ویروس چینی از جانب دونالد ترامپ در واقع طرح مقصر برای شکلگیری ویروس بود.
- توصیف کرونا به عنوان «ویروس پناهندگان» در اتریش
- ۱۰٫ اما در همه اپیدمیها این نظریات توطئه رشد میکنند و کرونا استثناء نیست. برخی از اپیدیمیهای قبلی از این قرارند:
-
- در نیمه قرن ۱۴ میلادی کسی خاستگاه وبا را نمیدانست. اما اعلام شد که توسعه وبا نقشه اهریمنی یهودیان برای تسلط بر جهان است. این مسأله به نسلکشی یهودیان انجامید.
- بین سال ۱۹۱۸ تا ۱۹۲۰ شیوع «آنفولانزای اسپانیایی» حدود ۲۵ تا ۳۰ میلیون نفر را کشت. این آمار بیش از قربانیان جنگ جهانی اول بود. در نیمه دهه ۳۰ میلادی صحبت از «سم آلمانی» شد و گفته شد که این سم که موجب ظهور این آنفولانزا شده، توسط ارتش آلمان منتشر شده بوده است.
- سال ۱۹۵۰، یک آفت تحت عنوان «سوسک سیب زمینی» در آلمان شرقی منتشر شد که این کشور را در معرض خطر قحطی شدید قرار داد. گفته شد که این سلاح آمریکاییها بوده است که هدف آن نسلکشی در آلمان شرقی بوده است.
- پس از آن که ایدز از سال ۱۹۸۳ شروع به انتشار کرد، KGB شوروی این شایعه را در کل جهان منتشر کرد که آمریکا از ایدز به عنوان سلاح شیمیایی استفاده میکند و در واقع ویروس اچ آی وی در آزمایشگاه «فورت دیتریک» آمریکا تولید شده است. جالب است که در مورد کرونا و همچنین ابولا نام این مرکز مطرح شد. در خصوص ایدز ادعا شد که آمریکا این ویروس را روی زندانیان، اقلیتها و دگرجنسباشان آزمایش کرده است. بعد از آن به جهت راههای انتشار ویروس که از طریق کنش جنسی بود، دگرجنسباشان به عنوان عامل انتشار معرفی شدند.
- در مورد ابولا که اولین بار ۱۹۷۶ ایجاد شد نیز تئوریهای مشابهی مطرح شد از جمله این که این ویروس در آزمایشگاه فورت دیتریک ایجاد شده و یا برخی آن را سلاح شیمیایی چینی معرفی کردند.
۱۱٫ در مورد کرونا در فازهای اولیه مقصر برای ویروس معرفی میشد و چینیها و نیز آسیای شرقی به عنوان مقصر اصلی معرفی شدند. اما بعد از فراگیری و ایجاد محدودیتهای گسترده در جوامع غربی نوبت به مقصرتراشی در انتشار ویروس رسید و در این جا بود که مهاجرین و مسلمانان مطرح شدند. بنابراین اینفودمیهای کرونا معطوف به دو گروه است؛ چینیها و مسلمانان.
۱۲٫ در خصوص اینفودمی کرونا، بی بی سی همراه با «اندیشکده ضدافراطگرایی موسسه گفتگوی استراتژیک» ۱۵۰ هزار پست فیس بوکی را از ۳۸ حساب کاربری مرتبط با حلقههای راستگرا تحلیل کردند و کلیدواژه های مرسوم در اینفودمیها یعنی اسلام، مهاجرین، یهودیت، LGBT، Elite (نخبگان) را مورد بررسی قرار دادند. چهار کلیدواژه نخست از حیث شمار پستها تغییر زیادی نکرده بود، اما محتوای پستهای مرتبط با این واژگان به خصوص برای مسلمانان تغییرات گسترده کرده بود. مسلمانان و البته مهاجرین و حتی یهودیان مورد انتقاد بودند. اما مسلمانان بیش از بقیه مورد انتقاد هستند. در این میان نظریهپردازیهایی هم ضد آنها انجام شد. مثلاً برخی میگفتند مسلمانان خود عمداً خود را مبتلا میکنند تا از این راه به اکثریت برسند. برخی معتقد بودند که باید مسلمانان از محدودیتهای تردد در شهر معاف شوند تا از این راه بیشتر مبتلا شوند و بمیرند و یا برخی میگفتند بابت این معافیت مسلمانان خودشان، خود را مبتلا میکنند.
البته استفاده از کلمه نخبه یا طبقه صاحب نفوذ به خصوص با توجه به سه نفر، جف بوریس، جورج سوروس و بیل گیتس بسیار بیشتر شده بود و بیشترین جهش عددی مربوط به این کلمه است. در تئوریهای توطئه اینگونه القاء شدند که این سه نفر میخواهند با محدودیتهای تردد، کنترل جوامع را به دست بگیرند. دامنه این اخبار جعلی بسیار زیاد بود. بر اساس این تحقیق دامنه اخبار جعلی به آدرس realfarnacy.com در مدت مورد بررسی ۷/۱ میلیون تراکنش داشته است. از مجموع ۳۴ پلت فورمی اخبار جعلی که این پژوهش بررسی کرده حدود ۸۰ میلیون تراکنش داشتهاند. این در حالی است که در همین مدت وبسایت سازمان بهداشت جهانی ۲/۶ میلیون تراکنش و سازمان اپیدمی آمریکا به عنوان مهمترین مرکز بهداشتی برای مقابله با این بیماری در ایالات متحده در مجموع ۴/۶ میلیون تراکنش داشته است.
۱۳٫ در مورد بحران کرونا بایستی بحثهای توطئهگرا رها شده و تمرکز بر خود بیماری بر مبنای واقعیت زیستشناختی باشد. در واقع راه حل از حیث اجتماعی ایجاد نوعی همبستگی فارغ از هویتگرایی است. هوگلر ویشت، سخنگوی بنیاد کمک به مقابله با ایدز در این خصوص میگوید: سیاست باید مردم را مشارکت دهد و آنها را توانا سازد تا مسئولیت به عهده بگیرند. این برای همه بهتر است. ما باید این امکان را فراهم کنیم که همه انسانها بخشی از راه حل باشند و با این موضوع با همدلی و همبستگی عمل کنند. این درسی است که ما از بحران ایدز میتوانیم بگیریم». بنابراین ایجاد کمپینهای مردمی مسئول مهمترین ابزار برای مبارزه با کروناست نه تمسک به سیاست محافظهکار یا هر نهاد هویتمدار دیگر.
۱۴٫ اما بزرگترین خطری که در این میان در کمین است، ظهور موج دوم کرونا است. چرا که هم اکنون با توجه به اعتماد عمومی به علم امکان مهار تاحدی فراهم شده است. نوعی اعتماد عمومی به علم پایه اساسی همبستگی مردمی در مبارزه است. اما اگر موج دوم ظهور کند، در واقع این اعتماد عمومی به علم از دست رفته و آنگاه ابزار اصلی نظریه توطئه یعنی شبه پزشکی وارد شده و قدرت اصلی خواهد شد و دیگر امکان ادامه اقدامات برای مهار وجود نخواهد داشت. این مسأله علاوه بر ناتوانی در مهار ویروس به صدمات و آسیبهای فرهنگی تاریخی بزرگی منجر خواهد شد.
۱۵٫ ما آنچه میتواند کرونا را از تهدید به فرصت تبدیل کند، تغییری است که در تجربه عمومی ایجاد کرده است. چنان چه اشاره شد اینتگراتسیون مجموعه فرآیندهایی است که طی آن اقلیت خود را قادر میسازد تا از روی زمین بلند شده و پشت میز بنشیند. همگرایی موفق، به معنای ایجاد سرعت در این فرآیندهاست. فرصتی که کرونا به ما میدهد این است که جامعه اکثریت به واسطه محدودیتهای ایجاد شده تجربه روزمره و البته وجودی اقلیت را هر روز تجربه میکند. کرونا و اقدامات مرز نمیشناسند و لذا با توجه به بسترسازی ایجاد شده بعد از کرونا فرآیندهای همگرایی قاعدتاً بهتر از پیش جلو خواهند رفت.