علم دین و علمِ انسانیِ دینی

داود فیرحی

چند روزی بود دنبال فرصتی بودم تا درباره یکی از مهم ترین گسل های جامعه امروزمان چیزی بنویسم. اما نامه استاد داوری اردکانی کارم را آسان نمود. فیلسوف ما بر  نکته مهمی انگشت نهاد و مناقشه چهل ساله و لاینحل علم و دین را باز هم به مسئله روز بدل نمود. داوری به درستی تأکید کرد. «علم ماهیتی متفاوت با دین دارد و به این جهت آن را به صفت دینی نمی توان متصف کرد». این عبارت، بر قیاس منطقی مهمی استوار است؛
الف- علم انسانی ، “علم” است؛
ب- علم ماهیتی متفاوت با دین دارد و قابل اتصاف به صفت دینی نیست.
ج-علم انسانی را نمی توان به صفت دینی متصف کرد.
بنا بر این، دو ترکیب زیر را باید از هم تفکیک نمود؛
۱- «علم دین یا علم دینی» که ترکیبی دقیق و درست است؛ موضوع روشنی دارد که عبارت از کاوش روشمند در باره دین و دین شناسی است؛ به قرینه علم طبیعی که موضوع آن کاوش در طبیعت است، یا علم ریاضی، و غیره.
۲- اما «علم انسانیِ دینی یا علوم انسانیِ اسلامی» ترکیبی منطقاً نادرست و  به تعبیر داوری عملاً ناممکن است. زیرا،موضوع علوم انسانی، انسان و جامعه انسانی است و مسائل و روش خاص خود را دارد که با مسائل علم دین و دین شناسی متمایز است. هر چند که انسان ها و جوامع انسانی نیز ماهیت فرهنگی- تمدنی دارند.
بدین سان، هر تلاشی در توضیح «علم انسانیِ دینی» فقط بر ابهام  و غبار می افزاید و تقلّا در تحقق آن آب در هاون کوفتن است.  نتیجه ای جز اتلاف سرمایه ملی ندارد.
به گفته سعدی؛
چند استخوان که هاون دوران روزگار
خردش چنان بکوفت که خاکش غبار کرد.

کانال تلگرام دکتر فیرحی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.